English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2197 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
mouse U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouse U که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U فلش کوچک ری صفحه نمایش که با حرکت mouse
mouses U فلش کوچک ری صفحه نمایش که با حرکت mouse
mouse U که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
mouses U که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
microsoft U واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
initialization U مجموعه دستورات AT ارسالی به مودم تا پیش از استفاده آنرا تشخیص دهد
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
finder U واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
mouse U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
dart U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
darting U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
darted U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
mechanical mouse U mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
handcar U چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
roundest U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
round U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
microspacing U خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
pack U ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
packs U ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
uart U از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
cookies U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookie U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
hand-held U وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
navigation U هدایت کشتی یاهواپیما حرکت در روی زمین با استفاده از قطب نما
solids U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
barbs U پیکان
darting U پیکان
the point of an arrow U پیکان
barb U پیکان
arrows U پیکان
dart U پیکان
darted U پیکان
arrow U پیکان
destinations U را قرار می دهید
destination U را قرار می دهید
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
flechette U پیکان پردار
arrow head U نوک پیکان
head U نوک پیکان
fletcher U پیکان ساز
arrow head U علامت پیکان
elf bolt U پیکان چخماقی
permit me to say U اجازه دهید بگویم
have patience with me U بمن مهلت دهید
may i see you home? U اجازه دهید شمارابخانه
show your ticket to him U بلیط خودراباونشان دهید
give it a shake U انرا تکان دهید
Please let me know. U لطفا"به من اطلاع دهید
let me know U بمن اطلاع دهید
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
bronze arrowhead U نشان پیکان برنزی
nock U پیکان برزه گذاشتن
broad head U نوک پیکان با 2 یا 3 تیغه
You can call me at ... [phone no.] <idiom> U شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
Might I ask a question? U اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
If not , please let me know. U درغیر اینصورت به من اطلاع دهید
Why don't you answer? U چرا جواب نمی دهید؟
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
go on U سخن خود را ادامه دهید
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
dart U پیکان یا زوبین کوچک بازی
darted U پیکان یا زوبین کوچک بازی
darting U پیکان یا زوبین کوچک بازی
You alone can help me. U تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
Could you clarify that for me? U می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
show him your ticket U بلیط خودرا باو نشان دهید
continue port/starboard U چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
mouses U مقابل حساسیت Mouse
mouse U مقابل حساسیت Mouse
backs U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
back U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
wimps U POINTERS ,MOUSE ,ICON ,WINDOW
wimp U POINTERS ,MOUSE ,ICON ,WINDOW
dartboard U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboards U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
panels U نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
righted U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righting U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
panel U نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
arrow head U پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
hard starboard U سمت ناو را بسمت مغناطیسی اعلام شده تغییر دهید
handing U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hand U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
click U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicked U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
flechette U پیکان شراپنل ساچمه ها یا پیکانهای مخلوط با خرج تلاش که پره دار هستند
No, I don't like it. نه، آنرا نمیخواهم.
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
left handed mouse U تشخیص Mouse به طوری که کار دو دگمه از پیش مشخص شده است
fingerpost U راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
linking U طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
I leave it in your care . U آنرا به شما می سپارم
reach out with an olive branch <idiom> U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
Enter it in the books . U آنرا دردفاتر وارد کنید
Leave it tI'll tomorrow morning . U آنرا بگذارتا فردا صبح
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
Wrap it up in gift paper. U آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
you shoud rinse it in lukewarm water. U در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
absolute address U وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
Xerox PARC U مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
I wont buy it at this price . U با این قیمت آنرا نخواهم خرید
I bought it on your recommendation. U بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
I bought it on the recommendation of a friend. U طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
Can you prove it to me? U آیا می توانی آنرا به من ثابت کنی ؟
It is yours the asking. U اگر بخواهید آنرا به شما می دهم
tininess U کوچکی
exiguity U کوچکی
littleness U کوچکی
pettiness U کوچکی
smallness U کوچکی
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
right U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righted U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
righting U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
Two dogs fight for a bone, and a third runs away w. <proverb> U دو سگ بر سر استخوانى مى جنگند سومى آنرا بر مى دارد و مى برد .
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
flocked rug U [فرشی که پشت آنرا پارچه چسبانده اند.]
You cannot have it both ways . <proverb> U نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
emigration U درون کوچکی
hard port U فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
retrofit U وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
overlay U بخش کوچکی از برنامه
(not a) ghost of a chance <idiom> U حتی یک شانس کوچکی
detailing U بخش کوچکی از یک شرح
microcephalia U سر کوچکی جمجمه کوچک
epsilon U مقدار کوچکی از هر چیز
detail U بخش کوچکی از یک شرح
overlays U بخش کوچکی از برنامه
overlaying U بخش کوچکی از برنامه
hardware U دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
users U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
backs U تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
back U تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
puniness U تازه کاری جوانی کوچکی
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
cards U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
dollies U چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
he has a small p in shimran U او ملک کوچکی درشمیران دارد
lobular U شبیه قطعه کوچکی از چیزی
dolly U چرخ کوچکی شبیه قرقره
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
apple desktop bus U باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vestries U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon U ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestry U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2purchase off the registry
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com